دنیای تنهایی من " محفل تنهایی شما "

به خاطر آدمهایی که دیگه ردی ازشون نیست ، به خاطر لحظاتی که دیگه مال من نیست

دنیای تنهایی من " محفل تنهایی شما "

به خاطر آدمهایی که دیگه ردی ازشون نیست ، به خاطر لحظاتی که دیگه مال من نیست

و من از پنجره ی بسته ی تنهایی ها به کدامین رویا با تو از روشنی ر

و من از پنجره ی بسته ی تنهایی ها به کدامین رویا با تو از روشنی روز دگر خواهم گفت؟ تو مرا میدانی، تو مرا می فهمی٬ و من از خجلت تکرار غمت داغی از تاریکی، بر دل خود دارم... تو به من می گویی: «آنچه بگذشت، گذشت…» ولی از آمدن فردایش ترسانم... روزی، همچون دیروز... روزی، همچون امروز... که به تکرار مکرر باقی است به کدامین باور، من به تو خواهم گفت کز پس فرداها بهترین روز خدا خواهد بود؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد