دنیای تنهایی من " محفل تنهایی شما "

به خاطر آدمهایی که دیگه ردی ازشون نیست ، به خاطر لحظاتی که دیگه مال من نیست

دنیای تنهایی من " محفل تنهایی شما "

به خاطر آدمهایی که دیگه ردی ازشون نیست ، به خاطر لحظاتی که دیگه مال من نیست

هوشتونو بسنجید * عاقلین یا باهوش*

سلام شما میتونید چندتا نقطه ی سیاه تو این عکس ببینید ******

عشق ....................................

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم اگر ناخدا بودم همیشه در ساحل عشق لنگر می انداختم اگر نجار بودم عشق را قاب می گرفتم

TOHi

HOssEin ToHi is my love 

هر کی اهنگی ازش داره بهم خبر بده اگه تو سایت اپلود کرده تا منم دانلود کنم البته اهنگای جدیدش

ایمیلم:viross79@yahoo.com

LOvE HoSsEin ToHi

اینم برا شما البته برای شما دوستای(F) عزیزم میگم گفتن گربه رو دم حجله بکش
نه روز عروسی البته خودم از این قضیه مستثنام اره دیگه ولی دیگه روز
عروسی تکواندو ..... درسته اولین زن ایرانی تو بازی های گوانجو مدال طلا گرفت
حتما با شوهرش اینجوری تمرین میکرده ما که نمیدونیم  شاید 
هر چیزس ممکنه 

sorry my friends

ببخشید دوستای گلم چند روزی بود درگیر درسا بودم نشد بیام درسا بی نهایت سنگین شده از یه طرف شیمی  از یه طرف فیزیک اخه اینا چیه اینتو نوشتن من که نمیفهمم خلاصه بگذریم 

اوه راستی یادم رفت بگم 

                          دوستون دارم(F)



اهنگ زیبا از دوست عزیزم مارال


دانلود


حجم:3/14 MB

?who is the best friend

answer: plz in comments beause the lover bodies havent any patience


 

چشم ها را باید بست.....

چشم ها را باید بست.....مثل من باید دید 
من 
پشت جاری شدن چشم 
به دنبال نگاهی بودم 
که در اندیشه خود خواهی ها 
سر به دیوار جنون می سایید 
و گل عاطفه را......بر لب تاقچه ی دلهره می خشکانید 
من 
زیر پرپر شدن دفتر عمر 
سنگ قبری دیدم 
که به نامردی این دوره شهادت می داد

شعر

داشعر خنده دار

ادامه

ادامه مطلب ...

اسمان

در کلاس ادبیات معلم گفت: فعل رفت را صرف کن رفتم ..رفتی.. رفت ساکت میشوم میخندم ولی خنده ام تلخ میشود استاد داد میزند خب بعد ادامه بده و من میگویم: رفت… رفت… رفت رفت و دلم شکست غم رو دلم نشست رفت شادیم بمرد شور از دلم ببرد رفت ..رفت ..رفت و من میخندم و میگویم.. خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشته است به آن میخندم


کاری از دوست عزیزم اسمان

می خواهم بروم

می خواهم بروم، دور و دورتر... آنجا که دیگر نشانی از حضور نباشد!

من از جنس ماندن نیستم!

 

خدایا بگذار در تو غرق شوم، فارغ از زمان و مکان...

خسته ام از این تن های استعاری... واژه های گنگ... حجم ِ تنگِ حضور!

رهاییم ده از اینجایی بودن و اینجایی ماندن!

من عبور می خواهم، عبور...